سفالگری هنری است با قدمت بسیار بالا که برای مورخان جزء مهم ترین مظاهر هنری است . سفالگری در ادوار تاریخی دست خوش تغییرات زیادی شده و تکنیک های مختلفی به این هنر اضافه شده است که در این مقاله به بررسی این هنر میپردازیم .
سفالگری یاکوزه گریایرانی سابقه طولانی در تاریخ ایران دارد.
سفالگری یکی از اولین و مهم ترین
اختراعهای ساخته شده توسط انسان است. برای مورخان و باستان شناسان از مهم ترین مظاهر هنری است. باستان
شناسان از راه سفالگری با شرایط اجتماعی و اقتصادی یک دوره یا یک منطقه آشنا میشوند. با مطالعه
سفالها در مورد زندگی، دین مردم و تاریخ٬ روابط اجتماعی و نگرش جامعه را نسبت به همسایگان تفسیر
میکنند
کوزه سفالی متعلق به هزاره چهارم قبل از میلاد در موزه ملی ایران
ساختسفالدر ایران دارای سابقه طولانی و درخشان است. با توجه به موقعیت جغرافیایی خاصی کشور ایران، که در محل تقاطع تمدنهای باستانی و در مسیرهای کاروانهای مهم واقع است، تقریبا در هر بخشی از ایران، در زمانهای مختلف درگیر ساختسفالبودهاند. با این حال، حفاریهای اخیر و تحقیقات باستان شناسی نشان داد که چهار منطقه عمده در تولیدسفالدر فلات ایران وجود دارد که شامل بخش نسخت شامل غرب کوههای زاکرس و نواحی لرستان است٬بخش دوم شامل نواحی جنوب دریای خزر که استانهای گیلان و مازندران را در بر میگیرد. این دو منطقه نخستین نواحی در فلات ایران بودهاند که سفالگری را آغاز نمودهاند. بخش سوم شامل شمال غرب کشور و نواحی آذربایجان را شامل میشود بخش چهارم در جنوب شرقی است که و استانهای کرمان و استان سیستان و بلوچستان را شامل میشود افزون بر این ۴ منطقه نواحی کویری ایران را نیز میتوان به ان اضافه کرد که قدمت ساختسفالدر ۸ هزاره پیش از میلاد بر میگردد.
سفالگری
سفال یکی از قدیمیترین ساختههای دست بشر است که در تمام طول عمر وی از قدیمیترین ایام تاکنون مورد
استفاده قرار گرفتهاست. به این جهت درگاهنگاری دورانهای پیش از تاریخ نقش مهمی دارد. ساختسفالبا
گذشت زمان به نسبت تغییر فرهنگهای پیش از تاریخی و تجربه اندوزی اقوام بشری از نظر جنس، فرم، رنگ و نقش
دچار تغییراتی چشم گیر شدهاست. این تغییرات عاملی تعیین کننده در تقسیم بندی انواع سفالهای پیش از
تاریخی و بعد از آن در مورد چگونگی ساخت اولینسفالبدست انسان نظرات مختلفی ارائه شدهاست.
عدهای ریشهسفالرا در صنعت سبد بافی میدانند و معتقدند برای اولین بار گلهای اندود کننده
کف سبدهای گیاهی پس از خشک شدن و یا قرار گرفتن در آتش و سوختن چوبهای سبد، الهام بخشسفالسازی
بودهاست. عامل پیدایش صنعتسفالسازی هر چه باشد در این مورد شکی نیست که سفالهای اولیه دست ساز
و خشن و ماده چسبندگی آنها شن و گیاهان خرد شده بود است
در حدود ده هزار سال پیش که انسانهای ساکن
بین النهرین زندگی غار نشینی و دوران جمع آوری غذا را پشت سر گذارده و به دوران تولید غذا شروع نموده بودند
و در پهنه دشت بصورت اجتماعات اولیه کشاورزی مستقر شده بودند، تمدنی را بوجود آوردند که از مشخصات آن ساخت
سفالهای ظریف و زیبای نخودی و قرمز رنگ است. این تمدن همراه با خصوصیات دیگر آن در این منطقه شکوفا
گردید و به تدریج در دنیای پیش از تاریخ در منطقه وسیعی گسترش یافت. آثار و بقایای این نوعسفالاز
شرق دریای مدیترانه تا دره رود سند در حفاریهای باستانشناسی در مناطق باستانی آشکار
گردیدهاست.
یکی از سنتهای مشخص سفالگری فلات ایرانسفالقرمز رنگ منقوش میباشد که در
طول هزارههای ششم و پنجم ق. م. در حاشیه کویر در فلات مرکزی ایران شکل گرفت و متداول شد. این
سفالها دست ساز و برنگ قرمز و دارای خمیری مخوط با پودر شن یا گیاهان خرد شده میباشد. این نوعسفالطی
حفریات باستانشناسی از محوطههای باستانی چشمه علی، قره تپه شهریار، اسماعیل آباد، تپه زاغه،
سیلک و حصار شناسائی شدهاند.
مهمترین تحمل در صنعت سفالگری که این صنعت را بکلی دگرگون ساخت
اختراع چرخ سفالگری است که در هزاره چهارم ق. م. اتفاق افتاده سفالگران ابتدا از چرخهای کند گردش یا بطئی
استفاده کرده و سپس به چرخهای پرسرعت و تند گردش که امروز نیز مورد استفاده کارگاههای سفالگری سنتی
است دست یافتند.
مجموعه سیلک تهران در موزه ملی ایران
از اوائل هزاره سوم ق. م. نوع دیگریسفالاز مناطق شمال فلات ایران به سمت داخل فلات نفوذ میکند که بهسفالخاکستری معروف است. این نوعسفالچرخساز میباشد و از نظر سبک ساخت و تزیینات تحت تأثیر ظروف فلزی هم عصر خود قرار گرفتهاست.سفالخاکستری با تکنولوژی بالا و در کورهای مخصوصی که سفالگر بخوبی در آن کنترل حرارت و میزان اکسیداسیون فعال را اعمال میکردهاست پخته شدهاند. فرهنگسفالخاکستری از اوائل هزاره سوم ق. م. در مناطق باستانی یانیک تپه اردبیل، تورنگ تپه گرگان، تپه حصار دامغان شناسائی شدهاست.سفالخاکستری براق در طول عصر آهن یعنی از اواسط هزاره دوم ق. م. به بعد در اکثر نقاط فلات ایران گسترش یافت و در همین دوره به اوج زیبائی، ظرافت و پیشرفت تکنیکی در ساخت و پخت و و تزیین رسید. از نیمههای هزاره اول ق. م با رونق فلزکاری صنعت سفالگری رو به افول میرود بطوریکه در دوران تاریخی سفالهای ساخته شده عمدتاً بسیار خشن و بدون نقش هستند و از ظرافت سفالهای پیش از تاریخی خبری نیست.
دوره پیش از تاریخ
یکی از اولین سایتهای شناخته شده در کاوشهای باستان شناسی ماقبل تاریخ تپه گنج دره در کرمانشاه است که قدمت آن به ۸ هزار سال پیش از میلاد بر میگردد یکی دیگر از مناطق کشف شده با قدمت پیش از تاریخ غارهای کمربند در منطقه جنوبی دریای خزر در نزدیکی بهشهر است.مادها و هخامنشیان (۷۲۸-۳۳۰ پیش از میلاد)
از سفالگری در دوران ماد اطلاعات زیادی در دست نیست. اثار این دوره را میتوان در نزدیک ملایر و بیستون و همچنین استانهای کردستان و گیلان یافت. کاوشهای اخیر توسط مرکز تحقیقات باستان شناسی ایران در سایت زیویه نشان میدهد یکی از مهم ترین نوآوریها در فناوری سفالگری و سرامیک که شامل ظروفلعابدار میشود در این دوران رخ دادهاست.
ریتون نمونهای از سفالگری در دوران هخامنشیان
با آمدن سلسله هخامنشی در قرن ۶ پیش از میلاد پیشرفتهای بزرگ در ساختسفالصورت گرفتهاست. در این دورانسفالظریف با شکلهای جدیدی ساخته شدهاند. برای نمونه میتوان به ریتون یا تکوک اشاره کرد. سطوح سفالهای حکاکی و تزئین میشدهاند. کاوش و حفاری در تخت جمشید و شوش نشان دادهاست که دیوارهای کاخها با آجر لعاب، که شامل دکوراسیون استادانه درست شده بودند و با تصاویر حیوانات و سربازان پوشیده بودهاست.
اشکانیان (۲۴۸-۲۲۴ پیش از میلاد)
سفالینه اشکانیان
تاچندی پیش اطلاعات زیادی از هنراشکانی در دست نبود بعد از کاوشهای باستان شناسی پروفسور آرتور اوفام چندین سایت باستان شناسی وابسته به دوران اشکانی کشف، بررسی و شناخته شد. برخی از این سایتها فراتر از مرزهای کنونی ایران است برای نمونه نساء در آسیای میانه و یا دورا اروپوس د ر سوریه را میتوان نام برد که آثار هنر اشکانیان در آنها وجود دارد. سایتهای باستان شناسی وابسته به دوران اشکانی در داخل ایران نیز بسیارند که میتوان به سایتهای کنگاور، صددروازه٬هگمتانه و سایتهای مختلف در دشت گرگان، گیلان و سیستان اشاره کرد.از اکتشافات جدید باستانی اصلاعات بسیاری از سفالگری و هنر اشکانیان به دست آمده و نشان میدهد که سفالگری در در سراسر امپراتوری اشکانی یکسان نبودهاست.سفالاشکانی را میتوان به دو گروه عمده تقسیم کرد:ظروفلعابدار و بدون لعاب٬سفالهای بدونلعاببیشتر کاسه، فنجانهای کوچک و شیشههای بزرگ با پایگاههای محدب و بدون هیچ گونه تزیین سطح را شامل میشد.
ساسانیان (۲۲۴-۶۵۱ میلادی)
کوزه سفالی ساسانیان
هنر ساسانیان
به طور کلی میتوان گفت کهسفالساسانی به بیان دقیق، با تفاوتهایی تداوم سنتهای اشکانی است. سفالهای دوران امپراتوری ساسانیان شامل دو دسته بدونلعابکه بیشتر کوزههای بزرگ، کوزهها، و انواع مختلف کاسه را شامل میشد. بیشاپور٬سیراف، کنگاور، دشت گرگان ٬تورنگ تپه٬تخت سلیمان٬تخت ابونصر در استان فارس و قابیرا در نزدیکی کرمان سایتهایی هستند که آثار هنر ساسانیان در آنها کشف شدهاند. در دوران ساسانی رنگ سبز فیروزهای یا آبی فیروزهای مهم ترین رنگ برای سفالهای میشود.سفالگري در دوران اسلامي
سفالگري دوره سلجوقيان
سفالینه سلجوقیان
سلسله سلجوقيان در اوايل قرن پنجم هجري در ايران تشكيل گرديد . سلسله مذكور گسترش يافت
و گروهي ديگر از آنان حكومت سلجوقيان روم را در آسياي صغير بنياد نهادند . بيشتر از دو
سده عمر نكرد ، ولي در اين دوران قدرت سياسي آنان تا مرزهاي عراق و سوريه گيترش يافت و
گروهي ديگر از آنان حكومت سلجوقيان روم را در آسياي صغير بنياد نهادند.
بطور كلي
دوره سلجوقي را از نظر شكوفايي هنرهاي گوناگون مي توان از دورهاي درخشان ادوار اسلامي
دانست . در دوره حكمرانان اين سلسله ، از جمله ملكشاه ، سلطان سنجر هنرهاي اسلامي رونق
و توسعه يافت .
در دوره سلجوقيان هنرهاي مختلف مانند معماري ، فلزكاري ، بافندگي ،
آجركاري ، گچبري و ديگر هنرها به حد اعلاي شكوفايي خود رسيد . در هنر سفالگري اين
دوران مي توان استفاده وكاربرد شيشه سفالگران را از خمير سفيد شيشه براي ساخت ظروف
سفالين مشاهده كرد.
اين خمير تقريبا شبيه خاك چيني دوره سانگ در در چين بوده كه در
آن كشور شهرت فراوان در ساخت سفالينه داشته است . ظروف سفالين ساخته شده از اين ماده
خمير ، يسار نازك بوده كه با پوششلعابقليايي ، رنگي نيمه شفاف به ظروف مي داده
است.
ظروف سفالين عهد سلجوقي متنوع و شامل سفالينه بيلعاب، سفالينه يكرنگ ،
سفالينه لاجوردي ، سفالينه مينايي ، سفالينه زرين فام ، سفالينه با نقش زيرلعاب،
سفالينه سفيد رنگ مسبك ، سفالينه با نقش قالب زده است .
سفالينه هاي ياد شده به
اشكال گوناگون بروي ظروف سفالين ساخته شده كه از نظر تزيينات ، هريك داراي ويژگيهاي
خاص هستند .
سفالگران اين دوران ار تزيينات گوناگون ، مانند نقوش هندسي ، خطوط كوفي
، نقوش پرندگان وحيوانات ، خطوط مارپيچ ، نقوش گل وگياه ، نقوش انساني كه با لعابهايي
به رنگ ، آبي ، سياه ، زرد ، قهوه اي ، لاجوردي ، سبز ، سفيد ، فيروزه اي و ديگر رنگها
در آرايش ظروف سفالين استفاده مي كرده اند .
تحقيقات باستان شناسي ، نشان داده است
كه شهرهاي معروفي ، چون سلطان آباد (اراك فعلي ) ، ري ، كاشان ، ساوه ، گرگان ،
نيشابور ، شوش ، بخارا ، اصفهان و سمرقند از مراكز مهم سفالگري دوران سلجوقي بوده است
.
ســفالگري دوره خوارزمشاهيان
در گذشته هنرهاي مختلف دوران سلجوقيان و خوارزمشاهيان توامان مورد بحث و بررسي قرار مي گرفت ، ولي كاوشها و تحقيقات سالهاي اخير نشان داده است كه از بسياري جهتها در توسعه هنرها و شيوه هاي ساخت ، اين دو سلسله هريك داراي ويژگيهاي خاص مي باشند . اين ويژگيها در توسعه هنر سفالگري و مـعماري كاملا مشخص است .همچنين بررسيها و كاوشهاي باستان شناسي سالهاي اخير نشان داده است كه دوره خوارزمشاهي از نظر هنرهايي چون فلز كاري ، سفالگري ، گچبري و ويژگيهاي معماري سبك جداگانه اي داشته كه با ويژگيهاي عصر سلجوقي و ايلخاني متفاوت بوده است .
سفالينه دوره خوارزمشاهيان متنوع و عموما شامل سفالينه جرجان (گرگان) ،كاشان ،ري و سفالينه محلي است كه در انواع گوناگون ظروف سفالين ، چون زرين فام نقاشي شده زيرلعاب، مينايي يا هفت رنگ ، يكرنگ با نقش كنده ، يكرنگ با نقش افزوده و بيلعابساخته شده است .
ســفالگري دوره ايلخانيان
سفالینه ایلخانی
در اوايل سده هفتم هجري حملات وحشيانه مغولان ، بسياري از شهر ها و مراكز سياسي و هنري را به ويراني كشاند و به اين ترتيب به جز معدود كارگاههاي سفالگري چون كاشان كه فعاليت نسبي داشتند ، بقيه يا منهدم گرديده ويا از فعاليت باز استادند ، ولي به تدريج حكمرانان مغول تحت تاثير فرهنگ ، تمدن و هنر ايران زمين كهنسال قرار گرفتند و با پذيرش دين اسلام به تشويق هنرمندان در رشته هاي گوناگون هنري پرداختند .تجديد فعاليت هـنري و معماري در اين زمان تقريبا با تاسيس سلسله ايلخاني به وسيله هلاكو آغاز گرديد و شهر هايي ، چون مراغه ، تبريز و سلطانيه مركز تجمع هنرمندان شد .
در اوايل سده هشتم هجري با شروع صدارات خواجه رشيد الدين فضل الله تحول چشمگيري در خلق آثار هنري ، مانند نقاشي و كاشيكاري بوجود آمد .
در اواخر سده هفتم و اوايل سده هشتم هجري مراكز سفالسازي جديدي در نقاط مختلف شروع به فعاليت نمودند كه از آنت ميان ميتوان تخت سليمان آذربايجان ، كرمان ، ورامين ، ري ، سلطان آباد (اراك فعلي) و گرگان را نام برد .
ظروف سفالين دوره ايلخاني متنوع و در كارگاههاي متعددي ساخته و پرداخته شده است ؛از جمله سفالينه كاشان ، كرمان ، جرجان ، سلطان آباد ، تخت سليمان و سفالينه محلي .
سفالينه هاي ياد شده عموما به شكل ظروف سفاليني به شيوه يكرنگ ، زرين نام ، مينايي ، نقش كنده ، يكرنگ لاجوردي ساخته شده است . و بسياري از آنان داراي تزئينات بسيار زيبا با نقوش گياهي ، انساني ، پرندگان (سيمرغ ، اژدها) و هندسي بوده كه به اشكال كاسه ، بشقاب ، پياله ، خمره و ديگر ظروف ساخته مي شده است .
سـفالگري دوره تيموريان
حملات وحشيانه تاتار را بار ديگر در سال 727 هجري تيمور تكرار كرد . اين بار نيز همانند گذشته بسياري از شهر هاي ايران به ويراني كشانده شد . تيموريان مركز سياسي خود را به شرق ايران ، يعني شهر سمر قند منتقل نمودندو تيمور نيسز مانند ايلخانيان پس از مدتي تحت تاثير فرهنگ و تمدن ايران قرار گرفت و در رونق هنر هاي گوناگون اقداماتي بعمل آورد . از اين رو هنرمندان معروف را از سراسر ايران از سمرقند فرا خواند . اين هنرمندان ايـراني در شهر هاي ايران ، چـــون سمر قند ،هرات ، مشهد ، شيراز ، مازندران ، غبيرا ، كرمان هنر هاي گوناگون را تويعه بخشيدند و به ايجاد بنا هاي اداري و مذهبي همت گماشتند . دوره شاهرخ تيموري عصر شكوفايي هنر ها در آغاز قرن نهم هجري است . در دوره شاهرخ و بايسنقر هنر هاي گو ناگون چون معماري ، نقاشي ، كاشي كاري ، خوشنويسي به حد اعلاي ترقي رسيد . مجموعه بناهاي شاه زند ، مساجد گوهر شاد و كبود ، مدرسه خرگرد و تزيينات بسيار زيباي آن يادآور شكوه آن دوران است . متاسفانه آگاهي از هنر سفالگري و كارگاههاي اين دوره به علت عدم كاوشهاي باستان شناسي در مراحل اولي است . بطور كلي سبك و شيوه سفالگري اين دوره در اين زمان ادامه يافت ولي سفالگران اين دوره.
در عهد تيموري ياخت نوع تازه اي از ظروف سفالين كه به نوع ظروف كوباچه ( شهري است در داغستان قفقاز ) معروف است متداول گرديد . تزيينات اين نوع ظروف شامل نقوش ، هندسي ، گل و گياه بوده كه در زيرلعابشفاف بالعابآبي و لاجوردي با رنگ سفالين آبي و مبتكر و سازنده انواع سفالينه مانند دوره سلجوقي و خوارزمشاهي نبوده اند سفيد اين دوره كه زمينه اي سفيد دارد و نقوش تزييني آن آبي است احتمالا تحت تاثير ظروف معروف آبي و سفيد وارداتي كشور چين ساخته و يا تقليد شده است .
ســفالگري دوره صفويان
ظرف سفالی عهد صفویان
با آغاز سده دهم هجري سلسله ديگري به نام صفويان در ايران تشكليل گرديد و شهرهايي چون تبريز ، قزوين و اصفهان به پايتختي آنان انتخاب گرديد . محققان دوران صفويه را به سه دوره ، آغاز صفويه ، دوره مياني ( دوره شاه عباس ) و بالاخره سالهاي انقراض صفويان تقسيم نموده اند .و شكوفايي آن از اهميت ويژه اي برخوردار است . هنرهاي گوناگون چون معماري ، نقاشي ، فلزكاري ، نساجي و قالي بافي و تزيينات معماري به حد اعلاي ترقي رسيد . در هنر سفالگري نيز هنرمندان و سفالگران اين دوران علاوه بر ادامه سنتها و شيوه سفالگري دوره مياني كه همزمان با حكومت شاه عباس اول صفوي است ، از نظر خلق آثار هنري گذشته تحول تازه اي با برخورداري از تاثيرسفالسازي چين ، عثماني و اروپايي بوجود آوردند .
ظروف سفالين دوران صفوي را ميتوان به گروههاي زير تقسيم بندي نمود :
(متاخر ) ، سفالينه يكرنگ كرمان ، سفالينه رنگارنگ مشهد .
گلهاي تزييني ، نقوش انساني ، حيواني ، گياهي و پرندگان از جمله تزيينات متداولي است كه در آرايش ظروف سفاليني دوره صفويه چون كاسه ، بشقاب ، كوزه ، قدح ، پياله ، كوزه ، قليان و ديگر ظروف بكار برده شده است.
سـفالگري دوره زنديه تا عصر حاضر
بعد از انقراض حكومت صفويه هنر و تمدن اروپايي و دنياي غرب و شرق تغييرات بسياري در شيوه هنري كشورهاي كهن و شرقي از جمله ايران به وجود آيد و آفرينش هنرهاي گوناگون به روش گذشته ادامه نيافت . آگاهي ما از چگونگي دوره زنديه ، افشاريه و قاجاريه به آن حد نيست كه بتوان شيوه و سبكهاي گوناگوني براي آن تعيين نمود . بعد از حمله افغانها و انقراض سلسله صفويه بيشتر كارگاههاي سفالگري به فعاليت ادامه دادند .از انواع ظروف سفاليني كه در اين دوران ساخته مي شده بايد ظروف سفالين آبي و سفيد و ظروف سفيد رنگ را نام برد . با تغيير پايتخت از اصفهان به شيراز در دوره زنديه و سپس به مشهد در دوره افشاريه و بالاخره به تهران در عهد قاجاريه مراكز سفالگري مهم و فعال نيز به اين شهرها منتقل گرديدند .
از جـــمله كارگاه هاي سفالگري بايد كارگاه هاي شهر اصفهان را نام برد كه ساخت ظروف سفالين آبي و سفيد ، نقاشي زيرلعابو رنگارنگ در آن شهر معمول و متداول بود .
در اين دوره ســاخت نوع جديدي از ظروف سفالين با نقاشي و تــزيين آبي متمايل به سياه و تزيين مشبك با لــعاب شفاف در شهرهاي مـختلف از جمله نائين مرسوم گرديد . صنعت سفالگري ايران با شروع قرن حاضر به عــلت ازدياد محصولات سفالين اروپا ، خاور دور و رواج آن در بازارهاي جهاني به دست فراموشي سپرده شده است .
بهر حال ايران با سهم بسزايي كه در بنيان گذاري فرهنگ و تمدن جهاني داشته در طي قرون متمادي سنتهاي هنري را ادامه داده و همواره در خلق آثار هنري از جمله سفالگري پيشگام بوده است .
در دوران معاصر هنر سفالگري در كرانه هاي خليج فارس تا حاشيه درياي خزر با ويژگي هاي گوناگون ادامه دارد و به نظر ميرسد در اين راستا بيش از همه نقوش مختلف سفالينه هاست كه ريشه در هنرمندان سفالگر قرون گذشته دارد .
تزئيناتسفالو سفالگري ايران دوره اسلامي
در ايـن دوران كه حدود 1500 سال را شامل مي شودسفالو سفالگري وارد مرحله جديدي شد و در شيوه ساخت تزيين و كاربرد آن تحولات چشمگيري پديدار گرديد . اين تحولات كه در ارتباط با ادبيات ، اقتصاد ، خوشنويسي ، نقاشي و تزيينات شكل گرفت و ساخته شد ، داراي ويژگي هاي گوناگون است كه در طي 15 قرن در شهرها و كارگاه هاي سفالگري ايران با هنرمندي كوزه گران و سفالگران ساخته و پرداخته شده است .از انجا كه سفالگري ايران ، در ادوار اسلامي كاملا با دوره هاي متقدم خود تفاوت فراواني دارد ، شايسته است به توسعه وگسترش اين هنر والاي اسلامي در ارتباط با دوره هاي تاريخي ، سياسي 15 قرن گذ شته و همچنين شيوه هاي ساخت انواع سفالينه ، تزيينات ، كوره هاي سفالگري ، مفاهيم نقوش و انواع نقوش پرداخته شود .
سفالينه دوره اسلامي به دو گروه عمده بيلعابو بالعابتقسيم مي شوند . گروه لعابدار از نظر شكل ،لعاب، طرح و نقوش داراي ويژگيهاي خاصي هستند كه هنرمندان سفالگر عهد اسلامي با مهارت و استادي خاصي در كارگاه هاي گوناگون سفالگري به ساخت آن پرداخته اند . طرح و نقوش سفالينه اسلامي كه در وهله اول مهم ترين مرحله كار سفالگر است از اهميت ويژه اي برخوردار است .
سفالگران از اوايل اسلام تا عصر حاضر از طرح و نقوش مختلف براي آرايش انواع ظروف سفالين اين دوره استفاده كرده اند . در ساخت كاسه ، كوزه ، آبخوري ، پياله ، ساغر ، ابريق ، جام ، بشقاب ، خمره ، از خميري به رنگ هاي قرمز . نخودي ، خاكستري استفاده شده است .
گروه اول يعني سفالينه بدونلعابدر برگيرنده انواع مختلفي چون سفالينه بيلعابساده ، سفالينه بيلعاببا نقش كنده ، سفالينه بيلعاببا نقش قالب زده ، سفالينه بيلعاببا نقش افزوده است كه در كارگاههاي گوناگون سفالگري از جمله نيشابور ، ري ، گرگان ، ساخته شده اند . هنرمند سفالگر از انواع طرح و نقوش متداول مانند نقوش گياهي ، هندسي ، نوشته كوفي ، صحنه هاي رقص و نوازندگي و ديگر نقوش براي آرايش سفالينه استفاده كرده است .
ســفالينه لعابدار
سفالینه لعابدار
سفالگران دوره اسلامي در ساخت ظروف سفالين لعابدار در انواع مختلف ، سعي فراوان بكار
برده اند . از اوايل اسلام همزمان با نهضتها و جنبش هاي مـلي و تاسيس سلسله هايي چون
طاهريان و سامانيان در كارگاه هاي مختلف سفالگري ساخت انواع سفالينه لعابدار متداول
گرديد .
مهمترين گروه سفالينه سفالينه لعابدار شامل سفالينه با پوششلعابگلی
(SLIP)سفالينه بالعابرنگارنگ بر زمينه سفيد ، سفالينه با طرح تقليد زرين فام ،
سفالينه بالعابو طرح پاشيده ، سفالينه بالعابو طرح نقش كنده ، سفالينه
بالعابو طرح يكرنگ ، سفالينه بالعابو طرح زيرلعاب، سفالينه بالعابو
طرح زرين فام ، سفالينه بالعابو طرح مينايي ، سفالينه بالعابو طرح
لاجوردي ، سفالينه بالعابو طرح آبي و سفيد ، سفالينه بالعابو طرح سلادن
و بالاخره سفالينه محلي است .
در بررسي و تحقيقات سفالينه لعابدار اسلامي معلوم
گرديده كه بسياري از شهرهاي معروف اين دوره مانند ري ، گرگان ، ساوه ، نيشابور ، تخت
سليمان ، ورامين ، جزاير خليج فارس از جمله سيراف ، غبيرا ، هرمز ، قشم ، كيش و نواحي
حاشيه درياي خزر چون آمل ، ساري ، گرگان ، ساخت ظروف سفالين رواج داشته است.
در
توليدات انواع سفالينه طرح و نقوش مختلف چون نقوش انساني ، حيواني ، گياهي ، پرندگان ،
آبزيان ، نقوش نوشته دار و ديگر طرحها متداول بوده است . لازم است يادآوري شود كه اوج
ترقي و زيبايي سفالينه اسلامي را مي توان در دوران كوتاه سلسله خوارزمشاهيان ، سده ششم
و هفتم هجري مطالعه نمود .
از جمله ظروف سفالينه اسلامي ظروفي است به نام طلايي يا
زرين فام معروف شده است .
ساخت و تكامل اين ظروف در هر دوره مشخص تاريخي شكل گرفته
و در هريك از اين ادوار با ويژگي هاي مشخصي توسط هنرمندان سفالگر اسلامي در كشورهاي
مختلف عرضه شده است. با توجه به اين ويژگي ها سفاليه زرين فام را بشرح زير تقسم بندي
كرده اند :
الف ـ ظروف طلايي اوليه قرن 3 ـ 4 هجري
ب ـ ظروف طلايي قرون وسطي قرن
5 ـ 9 هجري
ج ـ ظروف طلايي متاخر قرن 10 ـ 12 هجري
سفالگران دوره سلجوقي و
خوارزمشاهي پس از موفقيت در ساخت ظروف سفالين مختلف به نوعي سفالينه كه بين متخصصان
هنر اسلامي بنامهاي گوناگون مانند نقاشي رويلعاب، هفت رنگ يا مينايي معروف
گرديده دست يافتند . اين نوع سفالينه كه نقاشي آن قابل مقايسه با مينياتورهاي نسخ خطي
همدوره خود ميباشد از زيباترين سفالينه هاي اسلامي شمرده مي شود .
رنگهايي كه در
تزيين سفالينه مينايي بكار برده شده شامل آبي ، لاجوردي ، سبز ، سفيد ، فيروزه اي ،
قهوه اي ، سياه و زرد كه در مواردي اين رنگها مخلوط شده يكجا بكار مي رفته است و زماني
از بعضي رنگها استفاده شده است .
اندكي پس از از منسوخ شدن ساخت ظروف مينايي تكنيك
ديگري كه بين متخصصانسفالاسلامي به شيوه لاجوردي موسوم شده در بعضي از مراكزسفالسازي
ايران رواج يافت . شيوه ساخت ظروف لاجوردي را مي توان نوع ساده تري از نوع مينايي
دانست كه در زمان ايلخانيان پس از فراموش شدن ساخت ظروف مينايي متداول گرديد .
رنگهافيروزه اي ،
سفيد ، اخرايي و طلايي بوده كه بر پوششلعابلاجوردي بكار مي
رفته است . تزيينات شامل نقوش هندسي ، گل و گياه ، طوماري و اسليمي بوده كه گاهي به
صورت ساده و گاهي برجسته بكار مي رفته است .
تــاريخچهسفالمينا
آغاز كاربرد مينا را به دشواري مي توان مشخص كرد ليكن روش مينايي از دوران باستان مورد استفاده بوده . قديمي ترينلعابمينا كه تا كنون يافت شده متعلق به قرن 15 قبل از ميلاد و ظرفي مصري است كه با پودر شيشه روي بدنه تزيين شده است . در دوران هخامنشي آجرهاي مينايي بالعابقليايي در آپاداناي شوش يافت شده كه هم اكنون نمونه هايي از آن در موزه لوور پاريس نگهداري مي شود . در شوش دو شيوه تزيين در آجرها ديده مي شود ، آجرهاي سيليكوني لعابدار با طرحهاي برجسته و آجرهايي با سطح صاف كه طرح منحصرا توسط رنگ اجرا شده است . اين نوع آجرها داراي تركيبي از مخلوط شن و آهك بوده اند كه هر آجر به همراه تزيين برجسته يا بدون آن در قالب شكل داده شده و سه بار داخل كوره مي رفته است .اولين پخت ساخت بدنه است كه سفالگران امروزي به آن بيسكوييت مي نامند . در دومين پختلعابمينا داده مي شده و در پخت نهاييلعابسيليكوني به عنوان يك ماده شفاف و روان ، رنگ شده با اكسيدهاي گوناگون به آن افزوده مي شده است . سرب آنتيموان براي رنگهاي زرد ، مس براي سبز ـ آبي ، فرو منگنز براي سياه و قهوه اي و قلع براي ساختلعابمات و توليد رنگ سفيد به كار مي رفته است . همچنين در تخت جمشيد فارس شواهدي از خشتهاي پخته با لعابي مشابه مينايي وجود دارد . در ساخت سفالينه هاي مينايي خميرسفالتغيير مي كند گل رس سيليكات آلومينيوم آبدار است كهسفالاز آن ساخته مي شود خاك چيني يا كائولين خالص ترين نوع اين خاك است . عناصر ديگري مثل سديم ، پتاسيم ، كلسيم ، منيزيم اگر همراه اين خاك باشند ناخالصي هاي آن به حساب مي آيند .
براي ساخت سفالينه هاي مينايي از خمير شيشه يا خاك چيني استفاده مي شود . كاربرد مينا تنها در حالت مطلوب و بر سطحي مشابه با شيشه انجام پذير مي باشد ، همينكه مينا كاري بر روي سفالهاي يخت و اغلب حاوي كائولين زياد تكامل يافت ساخت ظروف بالعابمينايي امكان پذير گرديد ، بدين ترتيب ظروف لعابدار سدهء ششم هجري قابليت تزيين مينا كاري را پذيرا بود .كه نمونه هاي ويژه اي در دوران سلجوقي مشاهده مي نماييم . و محتملا حدود سالهاي 495 تا 545 هجري در كاشان كه در آن سفالها گرد كوارتز با كائولين آميخته مي شد وسفالبا بدنه اي شفاف به وجود مي آمد كه به خصوص براي كنده كاري بدنه چنان كه بايد محكم و مقاوم بود . روش معمول در ساخت سفالهاي مينايي كه منتسب به كاشان و برخي ديگر و برخي ديگر از شهرهاي ايران مركزي در سدهء ششم شناخته شده است احتمالا ريشه آزمايشهاي سفالگران نيشابور و سمرقند داشته كه تلاش مي كردند پس از پختن سفالينه ها داراي نقش يا لعابي بر سطح ، آنها را نقش اندازي و بار ديگر در كوره حرارت دهند تا طرحي سفيد رنگ بوجود آيد . مجموعه اي از كاسه ها با تاريخ 570 تا 580 هجري نمايانگر اوج تكامل اين روش است . اسلوب فوق بسيار پيچيده و مشتمل بر چندين بار به كوره رفتنسفالدر حرارتهاي معمولا 750 درجه سانتيگراد ، متواليا رو به كاهش بوده است . با آنكه رنگهايلعابكه از مواد معدني فلزي و اكسيدها به دست مي آيد بسيار زياد هستند ولي هميشه اين سفالها در تطبيق دادن خواصشان در كوره بالعابمسئله ساز بوده اند . گرماي لازم براي ذوب شدنلعابروي ظرف يا منجر به خراب شدن رنگ مي شود يا بر استحكامش تاثير مي گذارد . مقارن با اواخر قرن 6 هجري سفالگران اسلامي به روشني دريافتند كه اگر اشياء منقوش چند رنگ مي خواهند دو راه دارند .
آنها يا مي توانستند رنگ آميزي را محدود به چند رنگ نمايند كه گرماي لازم براي پخته شدن ولعابظرف در يك مرحله را تحمل مي كنند يا مي توانستند ابتدا ظرف رالعابداده ، بپزند سپس با رنگهاي ناپايدار با پخت مجدد ظرف در حرارتي پايين را بكار گيرند .
گلدان سفالی میناکاری شدی
تـكنيك و جنس لعاب
اينلعاباز داخل كردن 6 تا 15 درصد اكسيد قلع در مايع شيشه گري به دست مي آيد .
اكسيد قلع بي آنكه در مايع شيشه حل شود در آن به حالت معلق مي ماند و آن را به رنگ
سفيد در مي آورد . از اكسيد فلزات درلعاببه عنوان عامل رنگي استفاده مي شود .
ابتدا مخلوط قلع و سرب را حرارت داده و فلز در مجاورت هوا و حرارت اكسيد شده و به صورت
پودر زردرنگي به نام خاك شيشه در مي آيد سپس شيشه ذوب شده را با مواد ديگر تشكيل دهندهلعابو
خاك شيشه مخلوط كرده و حـرارت مي دادند . اين روش كه با پخت با حـرارت كم ناميده مي
شود يكي از دشوارترين مــــراحل ساخت در صنعت سفالگري بوده است زيرا احتياج به دو بار
حرارت
و هر بار با درجات متفاوت داشته است . بدين صورت كه ابتدا ظرف را بالعابپوشانده
و به كوره مي بردند و با حـــرارت كمتر از 600 درجه سانتي گــراد نقاشي ها را
تــــثبيت مي كردند .
به گفته آرتورلين ظرف دائــما بين نقاش و كوره در رفت و آمد
بوده است . وجود اكسيدهاي فلزي در اين لـــعاب كه به عنوان ( FLASK ) عمل مي كنند موجب
پايين آمدن درجه پخت مي گردد .
در نوع ديگري از ساختلعابمينايي كه به وسيله
هنرمندان ايراني به حد كمال رسيد از سولفات مس ( كات كبود ) و نيترات نقره و كلريد طلا
و نيترات بيسموت استفاده مي شد و گاهي هم كربنات نقره بكار مي برده اند . يك قسمت از
مواد مزبور را با سه قسمت گـــل اخري و كمي صمغ عــربي كاملاٌ مخلوط ساييده و نـرم مي
كردند و يا آن را به صورت قشري بسيار نازك بر روي ظروف لعابدار نقاشي مي نمودند .
نقوشسفالمينايي
تزيينات سفالهاي مينايي شامل نقوش هندسي و گل و گياه بوده كه عموما تمامي سطح داخل ظرف
را مي پوشانيده است . كاسه مينايي با نقوش اسليمي سياه و سفيد و قهوه اي و رديفي از
خطوط شبه كوفي دور لبه داخل و خارجي قرن 6و7 هجري و نيز نقوش حيواني و انساني شامل
مجالس شكار شاهان ، داستانهاي عاشقانه ، رامشگران و نوازندگان بوده و احتمالا از
شاهنامه فردوسي الهام گرفته شده است . از ميان داستانهاي عاشقانه داستان بهرام گور و
آزاده و بيژن و منيژه بيش از هر نقش ديگري ديده مي شود . عناصر اصلي بسياري از اين
نقوش عبارتند از : پرنده ، دو انسان و نقش درختي در ميانشان . چهره هايسفالهاي
مينايي قرون 6و7 كاملا ســـلجوقي مي باشد هر چـــند جنسيت اين چهره ها از هم متمايز
نمي باشد و تــفاوتي در لباس زنانه و مردانه وجود ندارد . همچنين نقوش و تزيينات ظروف
مينايي قابل مقايسه با سبك ونقوش نسخ خطي مصور ايران و عراق بوده ، گرچه چندان كتاب
مصوري از دوره سلجوقي بجاي نمانده ولي مي توان مينياتورهاي خطي مصور و رقاء گلشن موزه
توپ كاپي تركيه را قابل مقايسه با نقوش ظروف مينايي دانست . عقيده متخصصان آن است كه
طراحان و نقاشان نسخ خطي مصور كساني بودند كه مسئوليت نقاشي و تزئين ظروف مينايي را
نيز بر عهده داشتند . رنگهاي بكار برده شده براي نقاشي ظروف مينايي شامل آبي لاجوردي ،
سبز ، فيروزه اي ، قرمز ، قهوه اي و يا سياه ، زرد و سفيد بوده كه در مواردي تمام
رنگها يكجا و زماني بعضي از رنگها براي تزيين استفاده مي شده است . ( عده اي عقيده
دارند كه از هفت رنگ ياد شده دو رنگ آبي لاجوردي و فيروزه اي براي تزيين زيرلعاباستفاده
مي شده است . )
درباره مراكز ساخت ظروف مينايي عقايد متفاوتي از طرف متخصصان اظهار
گرديده و شهرهايي چون ساوه ، نطنز ، ري ، سلطان آباد و كاشان به عنوان مراكز ساخت اين
نوع ظروف نامبرده شده است . بنابر كاوشهاي باستان شناسي انجام شده احتمالا ظروف مينايي
از ساير مراكزسفالسازي به ري صادر شده اند .
اتينگهاوزن احتمال مي دهد كه
حومه سلطان آباد ( اراك امروزي ) از مراكز ساخت ظروف مينايي و لاجوردي بوده است از
طرفي با كاوشهاي اخير معلوم شده كه ساخت ظروف مينايي در جرجان نيز متداول بوده است .
مــيناي
زراندود
مشكلترين سبك ظروف مينايي پرجلوه ترين آنهاست كه با نقش برجسته ساخته شده است . سفالگران اغلب قسمتهاي معين را براي زراندود برجسته مي ساختند . شاخ و برگ يا قبه هاي سوراخ شده قبل از اينكه ظرف براي بار اول در كوره رود در گل رس نقش مي شدند و سپس رنگ لايه به لايه اضافه مي شد . نتيجه حاصله با پيچيدگي مواجه مي شود كه تقريبا نسبت به تمام سفالها شباهتش را از دست مي دهد . ميناي ري ظريفتر از كاشان بوده و به نظر ميرسد كه كاشان به علت شهرت و ارتقاء كمي با تنـزل كيفي سفالينه ها مواجه گرديده است . متاسفانه بعضي از هنرمندان رموز سفالگري را مانند ديگر هنرهاي سنتي به غير از افراد خانواده خود نياموخته اند و در جايي نيز به ثبت نمي رسيده و به همين دليل مدرك و يا نوشته اي كه قواعد علمي و هندسي طرحها و نگاره ها و تكنيك اين هنر را نشان دهد در دســـت نمي باشد و تنها طريق انتقال اين هنر افراد يك خانواده بوده اند كه فرزند شغل پدر را پيشه كرده و شيوه و سبك او را ادامه داده است .
نـقش كنده
تكنيك نقش كنده در سفالگري ايران سابقه طولاني داشته و از ابتداي سفالگري از نقش كنده براي تزيين سفالينه استفاده مي شده است و تداوم اين تكنيك كه تا امروز نيز استمرار يافته در اغلب مراكز سفالگري با شيوه هاي تقريبا يكسان حفظ شده است .
نقش كنده روي سفالينه بيلعابمتنوع و شامل : نقوش هندسي موجي زيگزاگي نقطه چين خطوط موازي عمودي و نقوش گياهي بوده كه اغلب روي بدنه و گردن ظروف را آرايش داده است . بنابراين نقش كنده از متداولترين تزيينات كارگاه هاي سفالگري بوده كه از اوايل دوره اسلامي تا قرن 13 بدون وقفه ادامه داشته است .سـفال بالعابپاشيده
در قرن دوم هجري همزمان با حكومت عباسيان ارتباط ايرانيان با كشور چين گسترش يافت و بسياري از دست ساخته هاي كشور چين از راه دريا و خشكي به سرزمينهاي اسلامي چون ايران عراق و مصر صادر گرديد . از طرف ديگر وجود هنرمندان چيني در دربار عباسيان باعث شد تا ذوق تلطيف يافته هنرمندان اسلامي و چيني در اين زمينه نزديكتر شده و در صنايع گوناگون بويژه سفالگري در سرزمينهاي اسلامي نوآوريهايي پديد آيد . در اين زمان كه مصادف با دوره تاريخي تانك در كشور چين است ساخت نوعي سفالينه كه همان شيوه تزيين بالعابپاشيده است در چين متداول بوده و در اثر توسعه تجارت به كشور هاي اسلامي صادر مي شده است . در كاوشهاي باستان شناسي شهرهاي اسلامي چون ري شوش سيراف جرجان نيشابور سفالينه هاي صادراتي ساخت چين بدست آمده است
ظروف با تزيينلعابپاشيده ايران به دو نوع تقسيم ميشود :
1ـ سفالينه بالعابپاشيده و نقش كنده
سفالينه هاي از نوع اول بالعابگلي پوشش و سپس بالعابسرب و رنگهايي كه از تركيب اكسيد فلزات تهيه ميگرديد به صورت لكه يا گاهي به صورت نقطه چين روي ظروف را مي پوشانده است . رنگهاي پاشيده در ظروف ساخت چين اغلب از سه رنگ : سبز آبي زرد كهربايي استفاده مي شده است . ولي در ظروف پاشيده ساخت ايران علاوه بر اين سه رنگ رنگ ارغواني نيز بكار رفته است .2ـ سفالينه هاي نوع دوم ازابداعات سفالگران ايراني بوده كه توانستند بعد از گذشت زماني كوتاه از تقليد نوع اول به ساخت نوع دوم كه تزييني است بالعابپاشيده و نقش كنده دست يابند .
در اين نوع تزيين نقوش كنده قبل ازلعاباصلي سطح ظرف را آرايش داده و سپس
بالعاباصلي پوشش شده است . نقوش كنده عموما شامل نقوش گياهي اسليمي خطوط
پراكنده و به ندرت نقش پرندگان مي باشد .
خميرسفالبالعابپاشيده اغلب
به رنگ نخودي و قرمز بوده و شكل ظروف با كف حلقه اي بدنه محدب و يا كشيده است .
سفالينه بالعابپاشيده و نقوش كنده در اغلب مراكز سفالسازي اوايل اسلام بدست
آمده ولي بطور كلي شمال ايران و مراكزي چون نيشابور ري جرجان تخت سليمان را ميتوان از
مراكز ساخت آن دانست . ساخت اين نوع سفالينه حدود سه قرن در ايران و ساير سرزمينهاي
اسلامي چون مصر سوريه و عراق ادامه داشته است .
سـفالينه با تزيين زير لعاب
شيوه نقاشي و تزيين زيرلعاباز اوايل اسلام بويژه در قرن سوم و چهارم هجري در
مراكز سفالسازي شمال و شمال شرقي ايران مرسوم بوده است . در دوره سلجوقي خوارزمشاهي
ايلخاني و تيموري تحول تازه اي در تكنيك اين نوع ظروف پديد آمد به اين ترتيب كه
سفالگران ادوار ياد شده بجايلعابسرب ازلعابقليايي براي پوشش و آرايشسفالاستفاده
كرده اند .
استفاده ازلعابقلياي براي پوشش وهمچنين خمير شيشه براي ساخت ظروف
هنرمندان سفالگر را قادر ساخت كه تزيينات زيبايي در زيرلعابشفاف به وجود آوردند
.
نقاشی و تزيين زيرلعاباغلب با دورنگ آبي و سياه انجام گرفته ولي گاهي
رنگهاي فيروزه اي لاجوردي سبز تيره نيز به آن اضافه مي شده است .
رايجترين تزيين به
شيوه نقاشي زيرلعاب ظروفي است كه با رنگهاي آبي در زمينه سفيد نقاشي شده اند . خمير
اين نوع سفالينه اغلب سفيد و نخودي است و شكل ظروف بسيار متنوع و بيش از همه كاسه با
پايه بلند بدنه كشيده و لبه صاف است .
بور كلي تزيين قسمت خارجي سفالينه نقاشي زيرلعابخطوط
موازي گل و گياه و گاهي اشعار فارسي در زير لبه ورودي بدنه است . تزيين قسمت داخلي اين
ظروف بسيار متنوع بوده و سفالگر از نقوش مختلف براي آرايش استفاده ميكرده است . در
ميان نقوش حيوانات غزال دونده ماهي اردك و پرندگان از ميان نقوش گياهي از طرح برگهاي
متراكم گلهاي طوماري و اسليمي و بالاخره از نقوش انسان طرحهاي مجالس رقص نوازندگي شكار
بيش از همه استفاده شده است .
به علت ناكافي بودن تحقيقات باستان شناسي و عدم مدارك
لازم مراكز مهم ساخت اين نوع سفالينه به تحقيق روشن نيست ولي مراكزي مانند : ري كاشان
سلطان آباد و جرجان مناطقي هستند كه محققان در ساخت ظروف نقاشي شده زيرلعابدر
آنها اتفاق نظر دارند . گر چه سفالينه مراكز ياد شده بطور كلي با هم قابل مقايسه هستند
ولي از نظر تزيينات هر يك داراي ويژگي مشخصي ميباشند . در كاشان كه ساخت ظروف با نقاشي
زيرلعابتا قرن 8 هجري متداول بوده كمتر تغييراتي در آن به وجود آمده و فقط نقوش
انسان تا حدودي تحت نفوذ هنر نقاشي مغول قرار ميگيرد .
زيباترين ظروف سفالينه نقاشي شده زير لعاب
گروهي است كه در بين متخصصانسفالاسلامي به نام ظروف سفالين با تزيين معروف شده است . اين نوع سفالينه معمولا با دو رنگ آبي و سياه تزيين ميشود . هنرمند سفالگر اغلب از صحنه هاي رقص نوازندگي و شكار استفاده كرده و با مهارت خاصي نقوش سياه را بر زمينه آبي آرايش كرده است . نقوش اغلب بزرگ نشان داده مي شود و عموما نقش نوازنده شكارچي و غيره تمامي سطح و يا گاهي كف ظروف را در برمي گيرد . از مراكز ساخت اين گونهسفالميتوان ري كاشان جرجان و بعضي از مراكز سفالسازي شمال غرب ايران را نام برد كه در قرون 6 تا 8 هجري ساخت آن ادامه داشته است . بطور كلي ظروف نقاشي شده زيرلعاببا تكنيك ياد شده در بالا متعلق به مراكز سفالسازي مهم بوده و از اين مراكز به نقاط و شهرهاي مختلف صدر ميشده است . همچنين نمونه اين ظروف در مناطق جنوبي ايران كشف شده است .