اگرچه تعطیل شدن برنامه پربیننده و جذاب «نود » اتفاقی ناگوار به ویژه برای فوتبالدوستان محسوب میشود، اما مسیری که تلویزیون در این سالها پیموده این ماجرا را قابل پیشبینی کرده است. در تمام این سالها و در مقاطع مختلف بارها زمزمه تعطیلی برنامه و حذف عادل فردوسیپور به گوش رسیده، اما با حمایت بعضی چهرههای بانفوذ سازمان این اتفاق به تاخیر افتاده است، این بار گویا ماجرا جدیتر از قبل است. دیر یا زود این اتفاق خواهد افتاد و «نود» به خاطر ویژگیهای مجریاش به محاق خواهد رفت. همان طور که فریدون جیرانی از «هفت» کنار گذاشته شد و برنامهاش، همانی شد که صدا و سیما میخواست، تریبون یک نوع نگاه، خنثی و بیهویت. عادل فردوسیپور، فریدون جیرانی ، جهانگیر کوثری ، منصور ضابطیان و چند نام دیگر، جدا از امتیازها و نقاط ضعفشان همانی نیستند که سازمان بزرگ صدا و سیما از یک مجری انتظار دارد. مهران مدیری گزینه بهتری برای صدا و سیماست، هنرمندی که میتواند سخنگوی یک جریان خاص باشد و زیر بار هم نرود که «دورهمی» فرصتی برای تاختن به چه کسانی بوده و بابت این هزینه کردن از محبوبیت و شهرت، چه منافعی نصیبش شده.
در این سالها، مجری و برنامه ساز بودن در تلویزیون اصولی داشته، برای این که فرصت داشته باشید از این برنامه به آن برنامه بروید، ماهها روی آنتن زنده باشید، لازم نیست سواد، تسلط یا دانش ویژه داشته باشید. مهم این است الفبای کار در رسانه ملی را بدانید. بر اساس این معیارها تعداد چهرههایی که طبق مقررات و قواعد صدا و سیما، طراز مجری بودن را به دست میآورند بسیار اندک و محدود هستند. حذف قدیمیترها فضای دیده شدن نورسیدهها را باز میکند. تلویزیون در ساختن چهره و ستاره استاد است، هر وقت هم کارش با این چهرهها تمام شد، آنها را از داشتن یک برنامه تاثیرگذار محروم میکند.
حاصل سیاست گذاری چندین ساله، در کاهش کیفیت برنامهها و جنس سریالها و اجرای مجریها مشهود است. با وجود افزایش تعداد شبکهها، بسیاری از مخاطبان این رسانه همچنان بهترینها را در گذشته جستجو میکنند. به همین دلیل شبکه آیفیلم، یکی از پر بینندهترین شبکههای تلویزیون است.
در تعطیلی برنامه «نود» خیر و برکتی برای تلویزیون و شبکه سه وجود ندارد، حتی با حساب سرانگشتی هم میتوان فهمید که بخش قابل توجهی از آگهیها و پولی که به سازمان سرازیر میشود، قطع خواهد شد. بخش دیگر، بینندگان میلیونی این برنامه هستند که البته برای سازمان اهمیتی ندارند، اما پس از عادل، به تماشای برنامه مجری دیگری نخواهند نشست و جذب شبکههای دیگر تلویزیون نخواهند شد. بسیاری از ایرانیان تنها از تلویزیون ، «نود» را میبینند، و پس از فردوسیپور ترجیح خواهند داد همان چند ساعت را پای رسانههای دیگر بگذرانند. بدون این مجری و برنامهساز، کمبودی در صدا و سیما برای مدیران حس نمیشود. در این سالها و با وجود انتقاد رسانههای مختلف، حذف انبوهی از برنامهسازان، مجریها و تهیهکنندهها برای مدیران رادیو و تلویزیون اهمیتی نداشته. آنها دلخوش به کپیبرداری نازل از سریالهای ترکیه با مضمون خیانت، قتل و مثلثهای عاشقانه هستند. گروهی از برنامهسازان و مدیران منتسب به یک جریان، با بودجههای هنگفت در همه شبکهها مشغول به کارند، اما رضا عطاران نمیتواند برای تلویزیون سریال بسازد. حاصل این سیاست گذاری چندین ساله، در کاهش کیفیت برنامهها و جنس سریالها و اجرای مجریها مشهود است. با وجود افزایش تعداد شبکهها، بسیاری از مخاطبان این رسانه همچنان بهترینها را در گذشته جستجو میکنند. به همین دلیل شبکه آیفیلم، یکی از پر بینندهترین شبکههای تلویزیون است.
تعطیلی «نود» مانند تعطیلی «هفت» جیرانی نشان دهنده تسلط یک نگاه و تفکر در برنامهسازی تلویزیون است. گویا مجری نباید صاحب سلیقه و هویت باشد، مهم نیست یک برنامه گاف بدهد، بیننده را گمراه کند یا دکانی برای جذب اسپانسر باشد. مهم نیست برای خنداندن مردم به شوخیهای سطح پایین و سبک رو بیاورند. مهم نیست که از تریبون تلویزیون برای پروژههای شخصی هزینه و تبلیغ شود. اینها برای مدیران بالادستی در تلویزیون اهمیت ندارد. اما یک مجری نباید صدای مردم سرزمینش باشد. عادل فردوسیپور و برنامهاش ضعفها و مشکلاتی دارند و داشتهاند اما او معمولا تلاش کرده کنار مردم بایستد، کنار اصول و قانون. در بزنگاههای اجتماعی منفعل و ساکت نبوده و با شادی مردم خندیده و با اندوه آنها، سوگوار شده. تلاش کرده فساد و بیقانونی در فوتبال را نقد کند و از مدیران بانفوذ ورزشی نترسیده. تلویزیون بابت هزینهای که داده تا عادل، آزمون و خطا و رشد کند، به محبوبیت و شهرت برسد و وزنهای مقابل رشد فساد و خطا در سیستم فوتبال باشد، دلواپسی ندارد. حتی به دنبال حفظ این سرمایه نیست.
حیات حرفهای فردوسیپور با حذف «نود» تمام نمیشود. اگرچه او عمرش را پای این برنامه گذاشته، ولی جهان محدود به صدا و سیما نیست و فردوسیپور فضاهای دیگری برای ادامه مسیری که با «نود» شروع کرده، دارد. این بار هم شکست خورده بازی، مدیرانی هستند که خودی و ناخودی میکنند و با حذف چهرههای موثر، آنها را به تاریخ و به قلب مردم میسپارند. جایی که قضاوت درباره عملکرد افراد، شامل مصلحت اندیشی و بخشنامه و آییننامه نیست.